در کتاب مدیریت یک دقیقه ای من و اسپنسر جانسون آوردیم آنان که از خود احساس خوبی دارند ، نتیجه های خوبی هم به بار می آورند . پس از انتشار
کتاب ، دریافتم که در دام همان بازی کهنه روابط انسانی افتاده ایم - بکوشیم تا در انسانها احساس خوبی به وجود آوریم ، سپس امیدوار باشیم که آنان هم
نتیجه های خوب ببار می آورند. از اینرو در کتاب بعدی : پیاده کردن مدیریت یک دقیقه ای جای تأکید را تغییر دادم .
امروزه همه ی فعالیتهای شرکت ما ، بر پایه ی کمک به مردم در راه نتیجه گرفتنهای پسندیده متمرکز شده است . هنگامی که انسان به نتیجه های خوب دست می یابد ، در خودش حالت خوبی احساس می کند زیرا می داند که کار مثبتی انجام داده و چیزی دارد تا به نشانه ی کوششهایش به دیگران بنمایاند.
یک رهبر کار آمد از دو راه پیشگام کمک به مردم در روند دستیابی به
نتیجه های خوب می شود :
1- هدفها را به درستی به آنان می شناساند و
2- در راه رسیدن به هدف هر چه از دستش بر می آید از پشتیبانی ، تشویق و راهنمایی کوتاهی نمی کند.
نقش رهبران بسیار برجسته تر از آنست که تصور می کنند . ایشان می توانند به انسانها کمک کنند تا در بازی برنده شوند.
برگرفته از کتاب مدیریت بر قلبها
نویسنده : کن بلانچارد
مترجم : دکتر عبدالرضا رضایی نژاد
نوشته شده توسط : گروه نرگس
لیست کل یادداشت های این وبلاگ